شب نوشت‌هاي يك عاشق عاقل


Monday, April 07, 2003  

در حاشيه خبر بمب گذاري...
سعي مي كنم به نثر وبلاگي بيشتر نزديك بشم و غير رسمي بنويسم. :)
اول از همه، خبرها را آنلاين و تقريبا همزمان با وقوع رويداد، روي وبلاگ فرستادم - همراه داشتن لب تاپ و موبايل براي وصل شدن به اينترنت، خيلي كار رو راحت مي كنه - متاسفانه دوربينم را از من دزديدند. هرچي كه ميگذره بيشتر به پتانسيل بالاي وبلاگها پي مي برم. اين امكان وجود داشت كه همچين خبري، به تيتر اول روزنامه هاي دنيا تبديل بشه... ( اگر بمبي منفجر مي شد، فقط در دانشكده ما بيشتر از 3000 دانشجو و استاد و كارمند و كارگر به هوا مي رفتند!)
اما چيزي كه بيشتر توجه من رو جلب كرد، حواشي خبر بود تا اصل خبر. خبر داراي ارزش خبري بالايي نيست، اما شايد مرور حواشي براي شما هم خالي از لطف نباشه:

- جالبترين چيزي كه ديدم، خونسردي قابل ملاحظه مسئولان و اساتيد دانشكده بود. يكي از كارمندان دانشگاه، با خونسردي در كلاس را زد و وارد شد. خبر بمب گذاري را به استاد گفت و بيرون رفت. استاد هم كه خانم هست، بدون اينكه جيغ بكشه، با خونسردي از ما خواست تمام وسايلمون رو جمع كنيم و از ساختمان دانشگاه خارج بشيم. همه فكر كرديم ممكن هست آتش سوزي شده باشه، اما پس از چند لحظه، خبر رو گفت و تاكيد كرد كه ممكن هست فقط يك شوخي باشه. وقتي از كلاس خارج شديم، حس كردم كه تمام اساتيد، با همين دقت، خبر رو به دانشجوها گفته بودند: خبري از جيغ و فرياد يا هجوم وحشيانه به طرف در خروجي نبود!
- جلوي تمام راه پله ها و درهاي خروجي، يكي از اساتيد يا كارمندان دانشكده ايستاده بود و با شوخي و خنده، باعث آرامش روحيه دانشجوها مي شد.
- وقتي كه اون دختر يوگسلاو - هانا - دچار تشنچ شد ( مثل موجي هاي خودمون) ، يكي از كارمندان قسمت اداري دانشگاه كه دورهء EHBO (كمكهاي اوليه) ديده، سريعا در كنارش ظاهر شد از جمع دورش كرد. ( درهر مكان عمومي در هلند، حتما يكي از كارمندها علاوه بر تخصصش بايد مدرك كمكهاي اوليه داشته باشه و در هر لحظه بايد يك نفر كه اين دوره رو ديده در محل كارش حاضر باشه، اين يك اجبار هست..)
- استادمون و همينطور استاد راهنماي من، در كنارم بودن و تا آخرين لحظه خبرها رو كه از طريق تاكي- واكي بهشون مي رسيد به من مي گفتند! به شدت هيجان زده بودند كه تمام خبرها رو به من برسونن! راستي، استادمون هم قرار هست صاحب وبلاگ بشه! (قابل توجه دكتر شكرخواه عزيز و دانشجويان ارتباطات!)

در كنار موارد بالا كه نشون از آگاهي و آموزش كافي اساتيد و مسئولان دانشكده در چنين مواردي داره، نشون مي ده كه جان انسانها در اين گوشه دنيا چقدر ارزش داره. فقط بخاطر يك تلفن مشكوك، اين همه اقدامات امنيتي صورت گرفت، كلاسها تعطيل شدند، آمبولانس و ماشين آتش نشاني و جوخه پليس ضد تروريسم در محل حاضر بودند و ...
حالا اين حادثه و اقدامات پس از اون را مقايسه كنيد با يك حادثه مشابه در ايران و...

posted by Nightly | 2:57 PM
Click
Contact
Archives
Creative Commons License