شب نوشت‌هاي يك عاشق عاقل


Wednesday, May 21, 2003  

برخورد سوم، از نوع نزديك:
اي زقنبوت بگيريم ما مردها!

خواهر خوبم،
از نجابت گفتي و بكارت. داستانهاي جالبي مي سازيم ما مردهاي مردسالار. نجابت كدومه؟ بكارت چه صيغه ايه؟ غيرت كدومه؟ اگر اينها خوب بود كه خود ما آقايون قلدر و زورگو دودستي مي چسبيديمش و نميذاشتيم دست شما خانومها بهش برسه. بابا اينها كشكه، داستانه. يه سري بزن به ويل دورانت. يه خزعبلهاي مفيدي نوشته كه اسمش " مشرق زمين، گاهواره تمدن" هست. اونجا كلي وراجيهاي باحالي كرده به اسم : جنسيت. تونستي حتما" از لحاظت بگذرون. لذات فلسفه ء همين بابا هم توپه. يه كتابي هم هست به اسم "ميمون برهنه" ترجمه فريدون آدميت. خيلي ساله چاپ نشده خانومي، آخه ميمون بي حجاب، به حال انقلاب خيلي مضره. اما افستش رو توي انقلاب و همينطور از طريق يه مطبوعاتي كه آدرسش رو بعدا بهت ميدم مي شه پيدا كني. يه كلوم اينكه : ما آقايون خودخواه، در طول تاريخ اينقدر دور ورداشتيم كه زن رو كرديم مايملك خودمون. حتي انتظار داريم كه زنها، وفاداري خودشون رو براي يه نتراشيده-نخراشيده فرضي كه در آينده ممكنه همسرشون بشه، حفظ كنن‌( حالا اين همسر فرضي كيه، توفيري نميكنه، پرده بكارت بايد تحت الحفظ براي تخريب در شب مسخره زفاف، تحويل اوس غلوم لبوفروش بشه!) . شواليه با اسب سفيدش، حجله، مهريه و اين اراجيف همه ساخته ذهن عقب مونده ما مرداست. خانومها رو توي اندروني استريل نيگر داشتيم، حالا هم دوقورت و نيم مون باقيه كه حتي بهترين آشپزها مردن. اي زقنبوت بگيريم ما مردها!
ميگم بد نيست، يه كمي هم با فمينيستهاي هموطن بپلكي تا از راه بدرت كنن. دارن يه كارهاي خوبي ميكنن. جيگرم جلا مياد نوشته هاي بعضيهاشون رو مي خونم. ممكنه گاهي يه كمي تند برن، گاهي به در و ديوار بزنن، اما خوب رسمش همينه ديگه خواهري. كم كم دست به فرمونشون بهتر ميشه. تاريخ رو كه نيگا كني همينطور بوده ديگه. اينجا هم توي بلاد كفر، زنها اولش تند رفتن. دامن نپوشيدن، براي مردها سوت زدن. دسته جمعي رفتن توي خيابون. تابوها رو شكستن. گاهي لازمه اين تندرفتنها خواهر كوچولوي عزيزم...
سرم يه ريزه درد ميكنه، الان هم بايد بشينم كمي كارهاي جدي انجام بدم. شب درازه و قلندر بيدار.
عفيف نباش، ضعيف نباش!
ديدار به ياهو مسنجر
قربانت - داداشي

پ.ن يكم- بهداشت قلمم كم شده، نه؟ ;)
پ.ن دوم- قشنگ نوشتي خواهر خوبم كه : " برات يه دونه كرگدن عروسكي خريدم كه پوستت مثل كرگدن كلفت بشه." و در ايميل جديدت هم چه زيبا اضافه كردي : " به پوست تنت دست ميكشم، كلفته. آسوده ميشم. پوستت كلفته جونور عزيز من. يه پسر متوسط با دو-سه متر زبون...... "

posted by Nightly | 11:38 PM
Click
Contact
Archives
Creative Commons License